امپراطور ژاپن «آکیهیتو»
قسمت دوم
سایههای گسترده یک جنگ ناموفق
یک سلطنتی ژاپنی به دنبال ایجاد صلح با کشورهایی بود که کشورش یک بار آنها را فتح کرده بود، اما در خانه نیز حصارهایی برای اصلاح وجود داشت.
| مهاجم در حال پرتاب کوکتل مولوتف به سمت زوج سلطنتی (آکیهیتو و میچیکو) / عکاس هیروآکی یاماشیرو |
ایسائو چینن
(Isao Chinen)
وقتش را درون غاری در جزیر سپری کرده بود و منتظر بود تا سرنوشتش فرا برسد.
برای شش روز او و یک شورشی دیگر با خوردن کنسرو، شکلات و بیسکوییت پنهان باقی ماندند. در هفتمین روز آنها از یک رادیو ترانزیستوری استفاده میکنند تا اخبار را دنبال کنند.
آقای چینن 25 ساله یک دانشجوی حقوق بود که برای این مأموریت از دانشگاه خارج شد. در همان روز، صبح با یک جلیقه خاکی و یک کلاه سیاه از غار بیرون آمد، یک کوکتل مولوتف را روشن کرد، دستش را در هوا بالا برد و به هدفش، شاهزاده صاحب تاج و تخت آکیهیتو حمله کرد.
فکر میکنید ایسائو به خاطر این سوقصد چه شد؟ خواهم گفتفریاد زد: سرنگون باد امپراطور، برو خانه شاهزاده.
تابستان 1975 بود و آکیهیتو تازه در اوکیناوا فرود آمده بود.
| آکیهیتو و میچیکو در حال عزیمت به اوکیناوا |
(اوکیناوا جنوبی ترین استان ژاپن است که شامل بیش از 150 جزیره از شرق دریای چین بین تایوان و سرزمین اصلی ژاپن است. آب و هوای گرمسیری آن، سواحل وسیع و صخره های مرجانی ...)
او 41 ساله بود و با مشکل جدی در مورد سلطنت در ژاپن مدرن مواجه بود. این سفر با این نشان در حکومت او آغاز می شد: مبارزات طولانی برای گناهان مرتکب شده زمان جنگ.
سه دهه قبل از آن، اوکیناوا صحنه ی یکی از خونریزی های جنگ جهانی دوم بود، یک کابوس بود که بیش از 80 روز طول کشید و صدها هزار سرباز در زمین، دریا و هوا را شامل می شد. این آخرین ایستگاه ارتش امپراتوری بود که متفقین خلبانان کامیکازه (باد الهی) را به وسیله صدها نفر از تهاجم متوقف کرد.
این جنگ جان 95،000 سرباز ژاپنی و 12،500 پرسنل آمریکایی را گرفت به علاوه تقریبا 100 هزار غیرنظامی - حدود یک چهارم جمعیت اوکیناوا - از جمله نوجوانان و در کل همه خانواده ها مجبور به دست گرفتن اسلحه شدند که توسط سربازان ژاپنی دستور داده شد بجنگند و بین تسلیم شدن و خودکشی، دومی را انتخاب کنند.
در 27 سال آینده، اوکیناوا جایی شده بود تحت کنترل ایالات متحده، محل ساخت پایگاه های نظامی، استفاده از آنها در جنگ های خود برای حمله به کره و ویتنام، حتی جزیره جنوبی آن علی رغم مخالفت های محلی شد محل اصلی استقرار سلاح های هسته ای در ژاپن.
حتی امپراتور هیروهیتو و هیچ یک از خاندان سلطنتی جرأت بازدید از آنجا را نداشتند، تصور احساسات غلیان کرده عمومی مردم آنجا را بکنید. زمانی که آکیهیتو به آنحا سفر کرد حدود سه سال بود که اوکیناوا به تحت کنترل ژاپن بازگشته بود.
آقای چینن 68 ساله اخیرا عنوان کرده است من میخواستم امپراتور عذرخواهی کند.
همانند بسیاری دیگر، او هیروهیتو را متهم به گسترش جنگ با رد تسلیم زودهنگام کرد. او گفته که رفتن به دنبال شاهزاده ، فقط راهی برای رسیدن به امپراتور بود.
آکیهیتو در این راه تنها نبود، همسرش شاهزاده میچیکو همراه وی بوده است.
آنها 16 سال است که پس از ملاقات در محوطه تنیس ازدواج کردهاند. درحالی که سنت گرایان از جمله امپراتریس کوجان مادر آکیهیتو مخالف بودند. میچیکو دختر یک صنعتگر ثروتمند بود، اما خانواده او از نجبا (خون پادشاهی) نبودند، که باعث میشد در طی قرن های گذشته این وصلت خارج از عرف باشد.
| امپراتریس کوجان و هیروهیتو، پدر و مادر آکیهیتو |
بخشی از عروسی آنها برای اولین بار در تلویزیون پخش شد و این زوج مشهور و نمادهای ژاپن جدید شدند. آنها دوست داشتنی، مغرور، ورزشکار بودند و انگلیسی صحبت می کردند و به زودی صاحب سه فرزند شدند، دو پسر و یک دختر. در حالی که امپراتور به ندرت در عموم دیده می شد، شاهزاده و شاهزاده خانم شروع به تعریف دوباره آنچه که به معنای سلطنتی در ژاپن بود کردند.
در آن روز تابستان در اوکیناوا، در حالی که کوکتل مولوتوف در مقابل آنها منفجر شده بود، آنها در حال گرامیداشت یک یادبود با قرار دادن گل سفید داودی در آنحا بودند. افسران امنیتی به سرعت این زوج را از آتش دور کرده و به سرعت در وسیله نقلیه اسکورت شدهشان جای دادند.
| زوج سلطنتی در حال ترک محل پس از حمله |
آقای چینن که پس از دستگیری 30 ماه در زندان بود، گفت که هیچ وقت قصد آسیب رساندن به آکیهیتو را نداشته. "من می خواستم به او شوک وارد کنم و تحت تاثیر قرار بدهم."
با توجه به نقض امنیتی پیش آمده صحبت این بود که مابقی بازدید را لغو کنند اما آکیهیتو و میچیکو قبول نکردند.
هیروآکی یاماشیرو کسی که از پرتاب کوکتل مولوتف آقای چینن جلوی زوج سلطنتی عکس برداری کرده به یاد می آورد که شاهزاده را اواخر روز در موزه یادبود صلح اوکیناوا دیده است و فکر میکند این چیزی نیست که یک انسان معمولی بتواند انجام دهد.
| هیروآکی یاماشیرو عکاس آن روز |
در همان شب، آکیهیتو بیانیهای غیرمنتظره از هتل خود منتشر کرد، با اشاره به اوکیناوا به عنوان تنها میدان جنگ در ژاپن "که در آن ساکنانش به زور به جرگه زیاد قربانیان جنگ اخیر کشیده شده بودند."
او نوشته بود "هنگامی که به قربانیان و خانوادههای از دست رفته آنان فکر میکنم، مملو از غم و اندوه و تلخی میشوم."
اوکیناوا فقط آغاز بود. پس از تبدیل شدن او به امپراتور، زمانی که پدرش در سال 1989 درگذشت، او همان پیام ندامت را از سراسر آسیا دریافت کرد.
| پس از حمله یک مظنون توسط پلیس دستگیر شد |
آکیهیتو به چین، اندونزی، مالزی، پالائو، فیلیپین، سایپان، سنگاپور، تایلند و ویتنام سفر کرد، همه جاهایی که از تجاوز ژاپن به آنجا در طول جنگ رنج کشیده بودند.
در هر توقفی، او به کشته شدگان جنگ ژاپن افتخار کرد و همچنین به قربانیانش ادای احترام کرد. در هر توقفی، او از صلح صحبت کرد و متعهد شد که کشورش هرگز ترس و وحشت جنگ را تکرار نخواهد کرد.
اگرچه بسیاری گفته اند که این کافی نبوده، پیام صلح طلبی او به بهبود شهرت ژاپن در خارج از کشور کمک کرد. در خانه، نظرهای دیگری هم مطرح کرد.
با پایان اشغال توسط آمریکا، یک خط مشی خطا در ژاپن در مورد چگونگی فکر کردن به جنگ پدیدار شد، بعضی ها از سمت راست تلاش کردند تا اقدامات ارتش امپریالیستی را به حداقل برسانند. آکیهیتو را مورد استهزاء قرار دادند که ژاپن با "تور عذرخواهی" وی به اندازه کافی عذرخواهی کرده است.
یک سفر برنامه ریزی شده به پرل هاربر در سال 1994 با اعتراضات ناسیونالیستی از بین رفت، آکیهیتو درچند کیلومتر آنطرف تر از محل به جا مانده از حمله ژاپن یک دسته گل برای ادای احترام قرار داد.
تحت قانون اساسی، امپراتور از دخالت در سیاست منع شده است. با این اوصاف، آکیهیتو به عنوان دست راست افراطی در ژاپن خدمت کرده است. آنها به عنوان سنت گرایان، سلطنت را مورد احترام قرار دادهاند. با این حال، آنها با انکار خود اجازه دادن ملت گذشته خود را فراموش کند.
در سال 2015، شینزو آبه، نخست وزیر، از طریق قوانین ایجاب می کند که اجازه ورود ارتش ژاپن به درگیری های خارجی را می دهد. در همان سال، آکیهیتو یک جمله به آدرس سالانه خود در سالگرد تسلیم ژاپن اضافه کرد.
او گفت: "با بازتاب گذشته و با در نظر گرفتن احساساتی از افسوسی عمیق، من به شدت امیدوارم که نابودی جنگ هرگز تکرار نشود".
"افسوسی عمیق" جدید بود، و به نظرم میرسد این یک سرزنش بدون تردید از آقای آبه است. از آن زمان او هر سال این عبارت را تکرار میکند
| با بازتاب گذشته و با در نظر گرفتن احساساتی از افسوسی عمیق، من به شدت امیدوارم که نابودی جنگ هرگز تکرار نشود قسمت اول: پدرش خدا نامیده شده بود، اما او، وی را جیمی نامید امیدوارم استفاده کرده باشید و برای دوستانتان به اشتراک بگذارید کانال تلگرامی |
نظرات
ارسال یک نظر